- باب بودن
- مرسوم، معمول بودن
معنی باب بودن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیر و گرفتار بودن
آشنا بودن دانستن
روا بودن
بایسته بودن واجب بودن لازم بودن: (پس آن به که در بحر برداشتن بواجب بود بار برداشتن) (امیر خسرو)
مرسوم کردن، متداول کردن، رایج کردن، مد کردن
حمل کردن بار بار را از جایی بجایی نقل کردن، رنج کشیدن تحمل مشقت کردن
شایسته بودن
مقاومت کردن با. بر آمدن با کسی یا چیزی
شکیبا بودن
گیر بودن، گرفتار بودن، آویزان بودن
بردن بار از جایی به جای دیگر، به پشت کشیدن بار
تاییدن شایانیدن
ننگ بودن
Salience
Glossiness
Rejoice
равняться
значимость
быть хорошим
радоваться
gleichen
(DE) Salienz
gut sein
sich freuen
дорівнювати
значущість